آیا بسم الله جزء سورههای قرآن است؟
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۵۲۷۶۱
اصولاً ثبت «بسم اللّه» در متن قرآن مجید در آغاز همه سوره ها، خود گواه زنده این امر است؛ زیرا مى دانیم در متن قرآن چیزى اضافه نوشته نشده است، و ذکر «بسم اللّه» در آغاز سورهها از زمان پیامبر (صلى الله علیه وآله) تاکنون معمول بوده است.
اما از نظر دانشمندان اهل تسنن، نویسنده تفسیر «المنار» جمع آورى جامعى از اقوال آنها به شرح زیر کرده است: در میان علماء گفتگو است که: آیا بسم اللّه در آغاز هر سوره اى جزء سوره است یا نه؟ دانشمندان پیشین از اهل «مکّه» اعم از فقهاء و قاریان قرآن از جمله «ابن کثیر» و اهل «کوفه» از جمله «عاصم» و «کسائى» از قراء، و بعضى از صحابه و تابعین از اهل «مدینه»، و همچنین «شافعى» در کتاب جدید، و پیروان او و «ثورى» و «احمد» در یکى از دو قولش، معتقدند: جزء سوره است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همچنین علماى امامیه و از صحابه ـ طبق گفته آنان ـ على (علیه السلام) و ابن عباس و عبداللّه بن عمر و ابو هریره، و از علماى تابعین سعید بن جبیر و عطا و زهرى و ابن المبارک این عقیده را برگزیده اند. سپس اضافه مى کند: مهمترین دلیل آنها اتفاق همه صحابه و کسانى که بعد از آنها روى کار آمدند بر ذکر «بسم اللّه» در آغاز هر سوره اى ـ جز سوره «برائت» ـ است، در حالى که آنها متفقاً توصیه مى کردند قرآن را از آنچه جزء قرآن نیست پیراسته دارند، و به همین دلیل «آمین» را در آخر سوره «فاتحه» ذکر نکرده اند.
سپس از «مالک» و پیروان «ابو حنیفه» و بعضى دیگر نقل مى کند که آنها «بسم اللّه» را یک آیه مستقل مى دانستند که براى بیان آغاز سورهها و فاصله میان آنها نازل شده است؛ و از «احمد» (فقیه معروف اهل تسنن) و بعضى از قاریان کوفه نقل مى کند آنها «بسم اللّه» را جزء سوره حمد مى دانستند، نه جزء سایر سوره ها. از مجموع آنچه گفته شده چنین استفاده مى شود: حتى اکثریت قاطع اهل تسنن نیز «بسم اللّه» را جزء سوره مى دانند. در اینجا بعضى از روایاتى را که از طرق شیعه و اهل تسنن در این زمینه نقل شده یادآور مى شویم: (و اعتراف مى کنیم که ذکر همه آنها از حوصله این بحث خارج، و متناسب با یک بحث فقهى تمام عیار است).
۱ ـ «معاویه بن عمار» از دوستان امام صادق (علیه السلام) مى گوید از امام پرسیدم هنگامى که به نماز بر مى خیزم «بسم اللّه» را در آغاز حمد بخوانم؟
فرمود: بلى! مجدداً سؤال کردم هنگامى که حمد تمام شد و سوره اى بعد از آن مى خوانم «بسم اللّه» را با آن بخوانم؟ باز فرمود آرى.
۲ ـ «دارقطنى» از علماى سنت به سند صحیح از على (علیه السلام) نقل مى کند: مردى از آن حضرت پرسید «السبع المثانى» چیست؟
فرمود: سوره حمد است. عرض کرد: سوره «حمد»، شش آیه است فرمود: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» نیز آیه اى از آن است.
۳ ـ «بیهقى»، محدث مشهور اهل سنت با سند صحیح از طریق «ابن جبیر» از ابن عباس چنین نقل مى کند: «إِسْتَرَقَ الشَّیْطانُ مِنَ النّاسِ، أَعْظَمَ آیَه مِنَ الْقُرْآنِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»؛ (مردم شیطان صفت، بزرگترین آیه قرآن، بسم اللّه الرحمن الرحیم را سرقت کردند)، (اشاره به این که در آغاز سورهها آن را نمى خوانند).
گذشته از همه اینها سیره مسلمین همواره بر این بوده که هنگام تلاوت قرآن بسم اللّه را در آغاز هر سوره اى مى خواندند، و متواتراً نیز ثابت شده که پیامبر (صلى الله علیه وآله) آن را نیز تلاوت مى فرمود، چگونه ممکن است چیزى جزء قرآن نباشد و پیامبر و مسلمانان همواره آن را ضمن قرآن بخوانند و بر آن مداومت کنند. و، اما این که: بعضى احتمال داده اند «بسم اللّه» آیه مستقلى باشد که جزء قرآن است، اما جزء سورهها نیست، احتمال بسیار سست و ضعیفى به نظر مى رسد؛ زیرا مفهوم و محتواى بسم اللّه نشان مى دهد براى ابتدا و آغاز کارى است، نه این که خود یک مفهوم و معنى جدا و مستقل داشته باشد، در حقیقت این جمود و تعصب شدید است که ما بخواهیم براى ایستادن روى حرف خود هر احتمالى را مطرح کنیم و آیه اى همچون «بسم اللّه» را که مضمونش فریاد مى زند سر آغازى است براى بحث هاى بعد از آن، آیه مستقل و بریده از ما قبل بعد بپنداریم.
تنها ایراد قابل ملاحظه اى که مخالفان در این رابطه دارند این است که مى گویند: در شمارش آیات سوره هاى قرآن (به جز سوره حمد) معمولاً «بسم اللّه» را یک آیه حساب نمى کنند، بلکه آیه نخست را بعد از آن قرار مى دهند. پاسخ این سؤال را «فخر رازى» در تفسیر «کبیر» به روشنى داده است، او مى گوید: هیچ مانعى ندارد که «بسم اللّه» در سوره «حمد» به تنهائى یک آیه باشد و در سوره هاى دیگر قرآن جزئى از آیه اول محسوب گردد (بنابراین مثلاً در سوره کوثر «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَر» همه یک آیه محسوب مى شود).
به هر حال مسأله آن قدر روشن است که مى گویند: یک روز «معاویه» در دوران حکومتش در نماز جماعت «بسم اللّه» را نگفت، بعد از نماز جمعى از مهاجران و انصار فریاد زدند: «أَسَرَقْتَ أَمْ نَسِیْتَ؟»؛ (آیا بسم اللّه را دزدیدى یا فراموش کردى؟
منبع: شفقنا
منبع: پارسینه
کلیدواژه: قرآن مجید اهل تسنن سوره حمد قرآن مجید اهل تسنن سوره حمد سبک زندگی پارسی خبر نماز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۵۲۷۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/